بهار و حس خوبشی

میخوام برام تو مث خونه شی

تموم عشق و جونشی

کاش تهای قصه جور بشیم

موضوع رو گفتم بازم بهش

نمیشه رسید با حرف به عشق

این دفعه نمیکنم راحت ولش

این داستانو تو کتاب باید نوشت

دنبال هر چی احساسه هستم

جمله ها میشن الهام به مغزم

فکر نمیکنم این بار بترسم

رل اول فیلم نامه، هر صحنه

با هم میریم پاورچین

تا ازین ماجرا باز رد شیم

میدونی همه جا بهت احتیاجه

طول داره که به عشق اطمینان شه

«آنیتا»

پیدا نکردم هر جا رفتم

بی تو نبودم مثل قبلا، نه اصلا

الان که اینجاییم با هم

این بار باهات تا آخرش هستم

پس برو بریم لاى موج و ماسه

شروع کنیم این صبح و تازه

بریم ما روی ابرا، بیخیال فردا

رد کنیم هر چی حد و مرزه

نمیشم هیچوفت از تو خسته

«بهزاد»

برا من فقط خو لبخند اونه

اگه نباشه جاده ام یخ بندونه

ساختم براش تو قلبم خونه

حس الان، بعد و قبلم اونه

زمستون با هم پاریس ميلانيم

چمدون پره، چیزی جا نیس بیاریم

نمیدونیم برنامه پاییز چی داریم

دیگه باتو زندگیم تاریک سیاه نی

بهتر از من نیس بعدا بات

که هروفت بخوای بات بره تعطیلات

آره لی تو را ترجیح داد

دادم رفته خواسته بیاد هر کی جات

زیر سر سایه برگ نخل

رو ابروت نداری یه ذره اخم

زنده میشم با بوست

زندگی بدون تو کابوسه

«آنیتا»

پیدا نکردم هر جا رفتم

بی تو نبودم مثل قبلا، اصلا

الان که اینجاییم با هم

این بار باهات تا آخرش هستم

پس برو بریم روی موج و ماسه

شروع کنیم این صبح و تازه

بریم ما روی ابرا، بیخیال فردا

رد کنیم هر چی حد و مرزه

نمیشم هیچوفت از تو خسته

«بهزاد»

موی لَخت مشکیت

میزارم یه بوس رو تنت عشقی

رو به هم نشستیم باز

روی عرشه کشتی

خوشحالم میگذره باز به تو خوش

خورشید آسمون، ماسه و موج

رابطمون رسید تازه به اوج

هر دفعه یه راهی باز شد رو جلوش

زیر آفتاب ظهر پیشت

میخوابم بخوابم که روم تو پر کنی شن

ملو افتادیم بیخیال وقت

مهم نیس کارا هل هلی شه

بگو ببینم دلت باهام هست یا نه

هنو حست بهم تازه اس یا نه

هیچوقت نیس پیش تو باكم

محکم تو شدی ریشه و خاکم

«آنیتا»

پس برو بریم روی موج و ماسه

شروع کنیم این صبح و تازه

بریم ما روی ابرا