شقایق از علی کارونی
نمیدونم که چرا اون دوتا چشمات واسه ما ساز مخالف میزنه
اون داره رو بوم نقــــاشی من نقـــش شقایــــق میزنه
بی خیال شو ناز چشمای سیاهت دلو آتیش میزنه
چجوری دلت میاد زخم زبونات دلمو نیش بزنه
همه میگن تو دلت گیــره عزیزم داری پنهون میکنی
من فدات شم شب و روز بـرام نذاشتی دلمو خــــون میکنی
چجوری بهـــت بگم تاج ســــــری تا که شکـــــایت نکنی
بهترین برات بمیـــرم نکنه به گفته ام شک بکنی
بخدا برات هـلاکم من همیــشه خاک پاتم
عاشق ناز چشاتم عاشق ناز نگاتم
بی نظیــری من میخوام بعد خـــــدا تو رو پرستـــش بکنم
راز چشمای مخالف رو بدونم از تو خواهش بکنم
عروسک بمون پیشم که من به تــو پابندم
آرزوی این دلم برای تو من از همه دل کندم
حال من با دیدن چشمای تو بازم شقایق میکشم
توی دشت آرزو لیلی زیبا خودمو مجنون لایق میکشم
میدونی دوست دارم میدونی دوست دارم میدونی دوستت دارم..