متن آهنگ:
روزی آن حنجره آوازی داشت
به افق پنجرهی بازی داشت
قفس سینه اگر میشد باز
مرغ این غمکده پروازی داشت
شب همه شب به نوا سر می کرد
روز با زمزمه آغازی داشت
دم که می زد ز نیستان می زد
نای و نی در گره رازی داشت
غصه با جام جهان بین میگفت
قصه با مست سراندازی داشت
تاج اکنون شده خاموش ای کاش
این سرانجام سرآغازی داشت
آواز:
گر تو خواهی که بجویی دلم امروز بجوی
ورنه بسیار بجویی و نیابی بازم
وزی آن حنجره آوازی داشت
به افق پنجرهی بازی داشت
قفس سینه اگر میشد باز
مرغ این غمکده پروازی داشت
اشتراک گذاری مطلب