دانلود آهنگ غم بیهودگی ها از محمد نوری
متن آهنگ محمد نوری غم بیهودگی ها
در من غم بیهودگیها می زند موج ، در تو غروری از توانِ من فزون تر
در من نیازی می کشد پیوسته فریاد ، در تو گریزی می گشاید هر زمان پر
ای کاش در خاطر ، گل مهرت نمی رُست ، ای کاش در من آرزویت جان نمی یافت
ای کاش دستِ ، روز و شب با تار و پودش ،از هر فریبی ، رشته ی عمرم نمی بافت
ای کاش دستِ ، روز و شب با تار و پودش ،از هر فریبی ، رشته ی عمرم نمی بافت
اینک دریغا آرزویِ نقش بر آب ، اینک نهالِ آرزو بی برگ و بی برگ
در من غمِ بیهودگیها می زند موج ، در تو غروری از توانِ من فزون تر
اندیشه یِ ، روز و شبم پیوسته این است
اندیشه یِ ، روز و شبم پیوسته این است
من برتو بستم دل ، دریغ ، دریغ از دل که بستم
افسوس بر من ، افسوس بر من ، افسوس ، افسوس
گوهر خود را فشاندم ، در پای بتهایی که باید می شکستم
افسوس بر من ، افسوس بر من ، افسوس ، افسوس
گوهر خود را فشاندم ، در پایه و طوری که رویت می شکستم
ای خاطراتِ روزهایِ گرم وشیرین ، دیگر منو با خویشتن تنها گذارین
در این غروبِ سردِ دردانگیزِ پاییز ، با محنتِ گم و غریبم واگذارین
در من غم بیهودگیها می زند موج
دانلود آهنگ غم بیهودگی ها از محمد نوری